منشور نفس

شعرواره‌های مسعود نصرتی (نوین)

منشور نفس

شعرواره‌های مسعود نصرتی (نوین)

منشور نفس

شاگردم و استاد تویی،‌ نکته بیاموز!

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۲ مطلب با موضوع «دلنگاره‌ها :: اجتماعی» ثبت شده است



درد می‌کشم اما بیهوده
زجر می‌کشم اما بی‌دلیل
پای ناموس جان می‌دهند و ما جان را به بی‌غیرتی می‌کشیم
سخن از طلب‌کردن است؛ آنها در طلب چیزی ورای این دنیایند و ما دنبال چیزی پست‌تر از بی‌ارزش‌ترین‌ها
افسوس خوردن جز نقاب روشنفکری ما نیست؛ عمری با این نقاب‌ها ذره ذره آبرو جمع کرده‌ایم و کاسه را با ترس و لرز نگاه داشته‌ایم تا نریزد؛ تا نریزد این ماحصل ظاهرفریبی‌ها و دلخوشی ما برای آن دنیا
مبادا شمارش دانه‌های تسبیح از یادمان برود؛ مبادا خم و راست شدن‌هایمان را فراموش کنند؛ مبادا آب چشمان خسته را به اشک خلوص نپندارند
بر تأسف خوردن خویش نیز تأسف می‌خورم
سرزندگی حقشان بود و زندگی و جوانی نصیبشان اما حق دیگران را بالاتر از حق خود دیدند
هنوز هم شهیدمسلکان بسیارند و رهروانشان شاید در گمنامی به سر برند اما شمع خود را در این طوفان‌های هولناک حفظ کرده‌اند
سر در گریبان خود فرو برده‌ام؛ پس ما چه؟ از این به بعد زندگی خواهیم کرد یا بازهم جسدوار می‌رویم؟

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۴۶
مسعود نصرتی (نوین)

یکی از قسمت‌های مستند «بازمانده» را از شبکه چهار سیما دیدم؛ قلبم به درد آمد. می‌خواهم دردم را به آنان بنویسم تا شاید آرام بگیرم.




خودرو را صنعت کرده‌اید و سنت را به باد فراموشی سپرده‌اید

3000 سال هنر را به بهای صنعتی 30 ساله فروختید
دیروز پرافتخارمان را به امروز و آینده‌ای مبهم از صنعتی مدرن، تعویض کردید
ای کاش همین امروز را هم داشتیم، دریغا که صدای ناله‌های مردم بلندتر از بوق اتول‌هایتان شده است

مگر چه می‌شود
بگذار گاری‌هایمان را از آنان بگیریم و فرهنگمان را به آنان عرضه کنیم
بگذار دود کارخانه‌ها را آنان بخورند و لذت صدای قلم‌زنی استاد را ما ببریم
بگذار در کوره‌های آنها زغال بسوزد و در کوره‌های ما
مینا متولد شود

ارج نهادن به هنر با نشان و تقدیر و همایش نیست
استاد هنرمندی که پیش خانواده‌اش سرافکنده باشد، سربلند نخواهد شد
می‌خواهید کار فرهنگی کنید، من راهش را بلدم، جهانی‌اش را بلدم
فرهنگ را نیاز به عمل است نه به حرف
هزینه هر خودرو به اصطلاح ملی را به یک هنرمند صنعتگر بدهید 

هنرمان را صنعت کنید، صنعتی که در آن بی‌نیاز از دیگران یکه‌تازی کنیم
بگذارید صدای چکش‌های فرهنگمان رونق بگیرد و گوش جهانیان را پر کند.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۳۵
مسعود نصرتی (نوین)