منشور نفس

شعرواره‌های مسعود نصرتی (نوین)

منشور نفس

شعرواره‌های مسعود نصرتی (نوین)

منشور نفس

شاگردم و استاد تویی،‌ نکته بیاموز!

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «راز» ثبت شده است



به دلم عهد بکردم که ز عشق دم مزنم
ببرم من سر این لَغ که چه پیمان‌شکن است

من به مجنون بدهم حق که بدین عشرت عشق
نتوان صبر بکردن که چه افسون‌فکن است

تو ز راز دل من هیچ نفهمی مگر آن
که به یک دم نشود بلکه هزاران سخن است

لغت از بهر بیانش خجل از تقصیر است
به دلت عطر بباید که چو مشک ختن است

به یقین تحفه رب است که بر این شور گزاف
به هزار شعر سرایند و چو گنجی کهن است

ای خدا شکر که دانم ز سر رأفت و رحم
این چنین درّ گرانی به دل همچو من است

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۰۸
مسعود نصرتی (نوین)