منشور نفس

شعرواره‌های مسعود نصرتی (نوین)

منشور نفس

شعرواره‌های مسعود نصرتی (نوین)

منشور نفس

شاگردم و استاد تویی،‌ نکته بیاموز!

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رخسار» ثبت شده است



گاه از سر دلتنگی‌ام این دل خرافی می‌شود
شانه برای دست من باری اضافی می‌شود*

در آسمان می‌گردم و این گشتنم، مه روی من
با قبله‌ی رخسار تو شیرین طوافی می‌شود

پلکم شبی سنگین شد و بی‌ دغدغه خوابش گرفت
جرمی که آن دم کرده‌ام دارد تلافی می‌شود

گاهی حسادت می‌کنم بر خطّ بین اشک و چشم
این خط میان من وَ تو دارد شکافی می شود

بازآ که هر چه گفته‌ام حتی همان که دل سرود
چون مایه وصلت نشد شعر گزافی می‌شود



* افتادن شانه از دست را نشانه آمدن مهمان می‌دانند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۳ ، ۱۱:۵۷
مسعود نصرتی (نوین)