منشور نفس

شعرواره‌های مسعود نصرتی (نوین)

منشور نفس

شعرواره‌های مسعود نصرتی (نوین)

منشور نفس

شاگردم و استاد تویی،‌ نکته بیاموز!

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشقی» ثبت شده است

همین که عاشقم کافی‌ست دگر وصلش نمی‌خواهم
که تب کردن‌ برای او، به از گرمای آغوشش


مسعود نصرتی (نوین)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۰
مسعود نصرتی (نوین)



دین و دل را می‌دهم، جانا تو کامم می‌دهی؟
ذرّه ذرّه با نوازش التیامم می‌دهی؟

بر لبانم بوسه‌ات شیرین‌ترین طعم‌هاست
عاشقی از بر کنم، بوسه مدامم می‌دهی؟

رسم کوی دلبران را گنجوی یادم بداد
کاسه‌ام را بشکنی، لیلی سلامم می‌دهی؟

شرح دردم شعله‌ی خورشید دنیا برفروخت
چون دلت آتش گرفت با دود پیامم می‌دهی؟

یا که می‌آیی برم با تاری از گیسوی خود
میلم افزون کرده و سودای دامم می‌دهی؟

چندی از فکر نبودت میگساری شد قضا
بر ادای واجبم، ساقی دو جامم می‌دهی؟

دیگران عطر تن محبوب خود بشنیده‌اند
تا چه وقت با ناز چشمک فکر خامم می‌دهی؟

لرزم از آن دم که گویی دلبری دیگر گزین
عاقبت ویران شوم یا که دوامم می‌دهی؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۳ ، ۲۲:۱۶
مسعود نصرتی (نوین)



آن گونه ندوز چشم که من مأمورم
من به تفتیش عقاید همه جا مشهورم

راستش را تو بگو دل به چه کس باخته‌ای
این نه زردی مرض بود که ز حیلت دورم

داغ عشقی که تو از دیدن آن نالانی
من ز دوران جوانی به تبش رنجورم

گر تو در اول راه از سخنش واماندی
من به عمری ز لب سرخ فسون مسحورم

آن همه زلف سیاه در دل خود تاباندی
من به بوی ختن زلف سیاه مخمورم

ای فرود آمده از قامت رعنای به قبر
من به قد قامت خویش در بر او مسرورم

از نشان دل و دلبر سخنی هیچ مپرس
شرح دلدار چو بگویم که به لب ممهورم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۳ ، ۱۰:۲۹
مسعود نصرتی (نوین)




ای که از دست رفته‌ای بر مهر یار
چون به سختی‌ها رسی، طاقت بیار

عاشقی چون چاه کنعان است، رفیق
جز به یوغ بردگی نتوان فرار

ابتدای شاهی‌ات این بردگی است
پس دو بال عاشقی را خوش بدار

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۳۲
مسعود نصرتی (نوین)