تو که رفتی جوانی هم بشد طِی
بهارم گم شده بعد از همان دِی
مرا ول کرده بودی در جنونم
که من همدم شوم با تکّهای نِی!؟
مگر حرف بدی بود صرفهجویی؟!
چرا میخواهی از من سستی پِی؟
مرا با دسته چک کردی برابر
ندارد ارزشی بیشتر ز یک شی
تو که راضی به تشویش من هستی
قبول است جشن پرخرج، تو بگو کِی؟