منشور نفس

شعرواره‌های مسعود نصرتی (نوین)

منشور نفس

شعرواره‌های مسعود نصرتی (نوین)

منشور نفس

شاگردم و استاد تویی،‌ نکته بیاموز!

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گنبد طلا» ثبت شده است

من گنه کرده‌ام و دل شده تاوان‌ده آن
ای امان از غمِ جانسوزِ شرربار نهان

همه امید من این است کرم فرماید
ورنه هیچم به توان نیست به جز اشک روان

سال‌ها می‌گذرد از پی هم لیک به من
عمر نوح رفته و من در پی آن کشتی‌بان

کاشکی در قفس از ناله بیافتم که مگر
صاحبم آید و من را ببرد گلشن جان

گنبدی یا که ضریحی که نشانی از او
بدهد بر دل سنگین شده از جور زمان


مسعود نصرتی (نوین)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۱۵
مسعود نصرتی (نوین)