دلتنگ حرم
چهارشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۱۵ ب.ظ
من گنه کردهام و دل شده تاوانده آن
ای امان از غمِ جانسوزِ شرربار نهان
همه امید من این است کرم فرماید
ورنه هیچم به توان نیست به جز اشک روان
سالها میگذرد از پی هم لیک به من
عمر نوح رفته و من در پی آن کشتیبان
کاشکی در قفس از ناله بیافتم که مگر
صاحبم آید و من را ببرد گلشن جان
گنبدی یا که ضریحی که نشانی از او
بدهد بر دل سنگین شده از جور زمان
مسعود نصرتی (نوین)
۹۴/۰۱/۲۶
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.