گاه از سر دلتنگیام این دل خرافی میشود
شانه برای دست من باری اضافی میشود*
در آسمان میگردم و این گشتنم، مه روی من
با قبلهی رخسار تو شیرین طوافی میشود
پلکم شبی سنگین شد و بی دغدغه خوابش گرفت
جرمی که آن دم کردهام دارد تلافی میشود
گاهی حسادت میکنم بر خطّ بین اشک و چشم
این خط میان من وَ تو دارد شکافی می شود
بازآ که هر چه گفتهام حتی همان که دل سرود
چون مایه وصلت نشد شعر گزافی میشود
شانه برای دست من باری اضافی میشود*
در آسمان میگردم و این گشتنم، مه روی من
با قبلهی رخسار تو شیرین طوافی میشود
پلکم شبی سنگین شد و بی دغدغه خوابش گرفت
جرمی که آن دم کردهام دارد تلافی میشود
گاهی حسادت میکنم بر خطّ بین اشک و چشم
این خط میان من وَ تو دارد شکافی می شود
بازآ که هر چه گفتهام حتی همان که دل سرود
چون مایه وصلت نشد شعر گزافی میشود
* افتادن شانه از دست را نشانه آمدن مهمان میدانند.