تو را میبینم
پنجشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۱۴ ق.ظ
زردی خیس خزان است تو را می بینم
وقت افتادن آن برگ تو را می بینم
هر چقدر میل به اوج بال و پرم را افزود
بر سر کنگرهی ارگ تو را می بینم
آن قدر با من بیهوده انیسی حتی
در پس آینه ای مرگ تو را می بینم
۹۳/۰۸/۲۲
خدا می بینم...