یک عمر
چهارشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۵ ق.ظ
یک عمر شدم در طلب عشق تو مغموم
یک عمر شدی در همهی ادعیه معلوم
یک عمر به زلفت نزدی شانه مبادا
کز نظم شود دلبری زلف تو مختوم
یک عمر به هر محکمهای قلب بیامد
شد عاقبت از میل به لبهای تو محکوم
یک عمر شده بارکش درد گرانَش
این عشق شده ظلم و دلم هم شده مظلوم
من پیرو بیچون و چرای دل خویشم
دیگر چه نیاز است پس این عشق به مأموم؟